همه چی آرومه!

ساخت وبلاگ

20 ماهی هست که مادرم، طی این مدت صوت ها و کتاب ها و کارگاه های فرزندپروری را پیگیر بودم و چیزهای خوبی هم یادگرفتم الحمدلله.

اما حالا می خواهم نکته ای را خواهرانه یادآور شوم که تجربه شخصی خودم هست.

شنیده اید که می گویند:هیچ وقت خوبی بچتو رو جلو بقیه نگو! چون دقیقا برعکسش میشه:)

من یک بند دیگر به این توصیه حکیمانه اضافه می کنم و آن این است که:هیچ وقت بدی و اذیت های بچت رو هم پیش بقیه نگو! چون رفع که نمیشه هیچ، اعصاب خودت هم از توصیه های رنگاوارنگ و نگاه های منفی دیگران به بچه خرد می شه. 

می دانم اغلب آدم خسته می شود از بچه داری و شب بیداری و نق و نوق و قشقرق های مداوم و بدغذایی و... 

بلاخره هرکس به چندین مشکل در حوزه پرورش فرزند دچار است، گفتنش هم ممکن است گاهی بقیه را با شما همدل کند و بگویند:آخی! تو عجب مادر طفلک و صبوری هستی و.... اما بقیه ی دیگری هم وجود دارند که فقط بلدند توصیه های بیخود بکنند و بعد هم نگاهشان نسبت به کودک تو منفی می شود."آره فلانی از بچگی همینجور غرغرو بود، از بچگی گریه هو بود و..." 

البته بقیه ای هم هستند که همراهند و مرهم. 

من خودم برای هر دو دسته ناله کرده ام

دسته دوم را هنوز هم سراغشان می روم و از مشکل کودکم می گویم، چون می دانم اگر راه حلی بلد باشند دلسوزانه و آگاهانه در اختیار می گذارند و ضمن آن همدلی می کنند. اما دسته اول نه....

به تو برچسب مادر ناکارآمد بی تجربه می زنند و به بچه ات برچسب های مختلف و خود را دانای کل می دانند. 

یادشان رفته از مادری خودشان، از مشکلات بچه ها...

پس پیش هر کس نباید گفت این دردها را، این سختی ها را... 

سکوت باید کرد

تقریبا همه از بدخوابی پسر خبر دارند، هنوز هم ادامه دارد. 

اما الان می دانم لازم نیست شرح دهم احوالاتم را

از چنین حرف هایی بریده ام دیگر:

_حتما سیر نمیشه 

_دل درد نیس؟ 

_شبا اب جوش نبات بده شرمنده دکتر!!!!...

ما را در سایت شرمنده دکتر!!!! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2mehrnevis0 بازدید : 81 تاريخ : پنجشنبه 11 خرداد 1402 ساعت: 4:37